هدر بالا
امروز: جمعه, ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ | ۱۰ شوّال ۱۴۴۵ قمری | ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۰۵ تیر ۱۴۰۱ ۰۰:۴۶
زمان مطالعه: 8 دقیقه

رکود تورمی چیست؟
 

رکود تورمی با رشد اقتصادی آهسته و بیکاری نسبتاً بالا - یا رکود اقتصادی - مشخص می شود که در عین حال با افزایش قیمت ها (یعنی تورم) همراه است. رکود تورمی را می‌توان به صورت دوره‌ای از تورم همراه با کاهش تولید ناخالص داخلی (GDP) تعریف کرد.

اصطلاح "رکود تورمی" برای اولین بار در دهه 1960 و در زمان استرس اقتصادی در بریتانیا توسط ایین مکلئود سیاستمدار در حالی که در مجلس عوام سخنرانی می کرد استفاده شد. 

او با صحبت از تورم از یک سو و رکود از سوی دیگر، آن را وضعیت «رکود تورمی» نامید. بعداً دوباره برای توصیف دوره رکود در دهه 1970 پس از بحران نفتی که ایالات متحده دچار رکود شد و رشد تولید ناخالص داخلی منفی داشت استفاده شد.

در طول رکود 1973-1975 آمریکا تولید ناخالص داخلی برای پنج فصل منفی بود. دو ماه پس از پایان رکود در مه 1975، بیکاری به 9 درصد رسید. در سال 1973، تورم سه برابر شد و از 3.6 درصد در ژانویه به 8.7 درصد در دسامبر رسید. تورم از فوریه 1974 تا آوریل 1975 به محدوده بین 10 تا 12 درصد افزایش یافت.

مسائل کلیدی رکود تورمی

  • تورم به اضافه بیکاری و رشد راکد برابر با رکود تورمی است
  • رکود تورمی منجر به رکود یا کاهش رشد اقتصادی و همچنین افزایش قیمت ها و بیکاری می شود
  • سیاست های مالی انبساطی و انقباضی متضاد باعث رکود تورمی می شود

رکود تورمی منجر به ظهور شاخص فلاکت شد. این شاخص در مجموع ساده نرخ تورم و نرخ بیکاری است. 

تاریخچه رکود تورمی

مدت‌ها تصور می‌شد که رکود تورمی غیرممکن است، زیرا تئوری‌های اقتصادی حاکم بر محافل علمی و سیاسی، آن را از مدل‌های خود خارج می‌کردند. به ویژه، نظریه اقتصادی منحنی فیلیپس، که در چارچوب اقتصاد کینزی توسعه یافت، سیاست اقتصاد کلان را به عنوان یک مبادله بین بیکاری و تورم به تصویر کشید.

در نتیجه رکود بزرگ و رشد اقتصاد کینزی در قرن بیستم، اقتصاددانان با خطرات کاهش تورم مشغول شدند و استدلال کردند که اکثر سیاست‌هایی که برای کاهش تورم طراحی می‌شوند، تمایل دارند که شرایط را برای بیکاران سخت‌تر کنند و سیاست‌هایی که برای کاهش بیکاری طراحی شده‌اند، تورم را افزایش می‌دهند. 

ظهور رکود تورمی در سراسر جهان توسعه یافته در اواسط قرن بیستم نشان داد که چنین نیست. در نتیجه، رکود تورمی نمونه‌ای عالی از این است که چگونه داده‌های اقتصادی در دنیای واقعی می‌توانند گاهی بر تئوری‌های اقتصادی پذیرفته‌شده و تجویز سیاست‌ها نادرست عمل کنند.

از آن زمان، به عنوان یک قاعده، تورم به عنوان یک شرایط عمومی حتی در دوره های رشد اقتصادی کند یا منفی باقی می ماند. در 50 سال گذشته، هر رکود اعلام شده در ایالات متحده شاهد افزایش مداوم و سالانه در سطح قیمت مصرف کننده بوده است. تنها استثناء جزئی در این مورد، پایین ترین نقطه بحران مالی 2008 است - و حتی پس از آن کاهش قیمت به قیمت انرژی محدود شد در حالی که قیمت کلی مصرف کننده غیر از انرژی همچنان در حال افزایش بود.

نظریه های رکود تورمی

از آنجایی که شروع تاریخی رکود تورمی نشان دهنده زوال تئوری های اقتصادی مسلط آن زمان است، اقتصاددانان از آن زمان تاکنون چندین استدلال در مورد چگونگی وقوع رکود تورمی یا چگونگی تعریف مجدد اصطلاحات نظریه های موجود برای توضیح آن ارائه کرده اند.

قیمت نفت

یک نظریه بیان می کند که رکود تورمی زمانی ایجاد می شود که افزایش ناگهانی قیمت نفت ظرفیت تولیدی اقتصاد را کاهش دهد. در اکتبر 1973، سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) تحریمی علیه کشورهای غربی صادر کرد. این امر باعث شد که قیمت جهانی نفت به طور چشمگیری افزایش یابد، بنابراین قیمت تمام شده کالاها افزایش یافته و به افزایش بیکاری کمک می کند.

از آنجا که هزینه های حمل و نقل افزایش یافت، تولید محصولات و رساندن آنها به قفسه ها گران تر شد و قیمت ها حتی با بیکار شدن افراد افزایش یافت. منتقدان این نظریه اشاره می کنند که شوک های ناگهانی قیمت نفت مانند شوک های دهه 1970 در ارتباط با هیچ یک از دوره های همزمان تورم و رکودی که از آن زمان تاکنون رخ داده است، رخ نداده است.

سیاست های اقتصادی ضعیف

نظریه دیگر این است که تلاقی رکود و تورم نتیجه سیاست اقتصادی ضعیف است. مقررات سخت بازارها، کالاها، و نیروی کار در یک محیط تورم زا به عنوان علت احتمالی رکود تورمی ذکر شده است. برخی به سیاست‌های ریچارد نیکسون، رئیس‌جمهور سابق، اشاره می‌کنند که ممکن است به رکود سال 1970 منجر شده باشد.

نیکسون برای جلوگیری از افزایش قیمت‌ها، تعرفه‌های وارداتی وضع کرد و دستمزدها و قیمت‌ها را به مدت 90 روز مسدود کرد. شوک اقتصادی ناگهانی کمبود نفت و شتاب سریع قیمت‌ها پس از کاهش کنترل‌ها منجر به هرج و مرج اقتصادی شد.

در حالی که جذاب است، مانند نظریه قبلی، این نظریه توضیح موقتی از رکود تورمی دهه 1970 است، که افزایش همزمان قیمت ها و بیکاری را که تا به امروز با رکودهای بعدی همراه بوده است، توضیح نمی دهد.

استاندارد طلا

تئوری های دیگر به عوامل پولی اشاره می کنند که ممکن است در رکود تورمی نیز نقش داشته باشند. نیکسون آخرین بقایای غیرمستقیم استاندارد طلا را حذف کرد و سیستم مالی بین المللی برتون وودز را از بین برد.

این امر پشتوانه کالایی را برای ارز حذف کرد و از آن زمان دلار آمریکا و بسیاری از ارزهای دیگر جهان را بر مبنا قرار داد و به اکثر محدودیت‌های عملی در گسترش پولی و کاهش ارزش پول پایان داد.

اجماع بالفعل در مورد رکود تورمی در میان اکثر اقتصاددانان و سیاست گذاران این بوده است که اساساً منظور آنها از اصطلاح "تورم" در عصر مدرن سیستم های پولی و مالی مدرن را دوباره تعریف کنند. افزایش مداوم سطح قیمت ها و کاهش قدرت خرید پول - یعنی تورم - فقط به عنوان یک شرایط اساسی، پس زمینه و عادی در اقتصاد در نظر گرفته می شود که هم در دوره های توسعه اقتصادی و هم در دوران رکود رخ می دهد.

اقتصاددانان و سیاستگذاران عموماً تصور می‌کنند که قیمت‌ها افزایش خواهند یافت و بیشتر بر تسریع و کاهش تورم تمرکز می‌کنند تا خود تورم. اپیزودهای دراماتیک رکود تورمی در دهه 1970 ممکن است امروز یک پاورقی تاریخی باشد، اما از آن زمان به بعد، رکود اقتصادی همزمان و افزایش سطح قیمت ها به یک معنا حالت عادی جدید را در دوران رکود اقتصادی ایجاد می کند.

چه چیزی باعث رکود تورمی می شود؟

رکود تورمی با رشد اقتصادی آهسته و بیکاری نسبتاً بالا - یا رکود اقتصادی - مشخص می شود که در عین حال با افزایش قیمت ها (یعنی تورم) همراه است. به طور کلی، رکود تورمی زمانی رخ می دهد که عرضه پول در حال گسترش باشد در حالی که عرضه محدود شده است.

چرا رکود تورمی بد است؟

رکود تورمی یک تناقض است زیرا رشد اقتصادی آهسته احتمالاً منجر به افزایش بیکاری می شود اما نباید منجر به افزایش قیمت ها شود. به همین دلیل است که این پدیده بد در نظر گرفته می شود - افزایش سطح بیکاری منجر به کاهش قدرت مصرف کننده می شود. اگر تورم سرسام آور را رعایت کنید، به این معنی است که آنچه مصرف کنندگان دارند ارزش خود را با گذشت زمان از دست می دهند - پول کمتری برای خرج کردن وجود دارد و ارزش پول رو به کاهش است.

درمان رکود تورمی چیست؟

هیچ درمان قطعی برای رکود تورمی وجود ندارد. اتفاق نظر در میان اقتصاددانان این است که بهره وری باید به حدی افزایش یابد که بدون تورم اضافی منجر به رشد بیشتر شود. این امر به سخت‌تر شدن سیاست پولی اجازه می‌دهد تا مولفه تورمی رکود تورمی را مهار کند (که گفتن آن آسان‌تر از انجام آن است، بنابراین کلید جلوگیری از رکود تورمی این است که در اجتناب از آن بسیار فعال باشیم).

مثالی از رکود تورمی چیست؟

نمونه ای از رکود تورمی زمانی است که دولت ارز چاپ می کند (که باعث افزایش عرضه پول و ایجاد تورم می شود)، در حالی که مالیات ها را افزایش می دهد (که رشد اقتصادی را کاهش می دهد) - که منجر به رکود تورمی می شود.

 

کد خبر 12075

 

مطالب مرتبط

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید