هدر بالا
امروز: سه شنبه, ۲۹ اسفند ۱۴۰۲ | ۰۹ رمضان ۱۴۴۵ قمری | ۱۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
یکشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ ۰۳:۵۰
زمان مطالعه: 4 دقیقه

شاید رمان قلعه حیوانات را بتوان یکی از معروفترین رمان های سیاسی قرن بیستم دانست که اگرچه در سال ۱۹۴۵ توسط جرج ارول نوسته شد اما همچنان محتوای این رمان تا زمان کنونی نیز کاربرد دارد. 

قلعه حیواناتمزرعهٔ حیوانات درباره گروهی از جانوران اهلی است که در اقدامی آرمان گرایانه و انقلابی، صاحب مزرعه (آقای جونز) را از مزرعه اش فراری می دهند تا خود ادارهٔ مزرعه را به دست گرفته و «برابری» و «رفاه» را در جامعهٔ خود برقرار سازند. رهبری این جنبش را گروهی از خوک ها به دست دارند، ولی پس از مدتی این گروه جدید نیز به رهبری خوکی به نام ناپلئون همچون آقای جونز به بهره کشی از حیوانات مزرعه می پردازند و هرگونه مخالفتی را سرکوب می کنند.
جورج اورول به عنوان یک سوسیال-دموکرات در جریان جنگ داخلی اسپانیا با سیاست های حکومت سوسیالیستی شوروی آشنا شده بود و از پاکسازی های خشونت آمیز دوران ژوزف استالین که با نام پاکسازی بزرگ شناخته می شود خشمگین بود. وی با نگارش این رُمان از استبداد طبقهٔ حاکم شوروی به سختی انتقاد کرد و معتقد بود نظام شوروی به یک دیکتاتوری بدل گشته و بر پایهٔ کیش شخصیت بنا شده است. در این رمان، انقلاب حیوانات مزرعه، نماد انقلاب کارگری و سرنوشت آن بر ضدّ نظام سرمایه داری است.
مزرعه حیوانات یک هجویه فشرده و موجز است. یک داستان زیرکانه سرگرم کننده که در مزرعه ای اتفاق می افتد و در سطحی جدی تر، یک تمثیل سیاسی و یک قصه نمادین. حکایت حیوانات بهترین صناعت است که این فرصت را به پیام جدی ارول می دهد تا در هر دو لایه قابل فهم باشد.

قلعه حیواناتگوسفندان و بع بع کردنشان استعاره بدون نقصی است برای عموم مردم ساده لوح که همیشه برای پذیرش سیاست ها و تکرار شایعات به عنوان حقیقت در صفحه حضور دارند. ارول همچنین از عداوت ذاتی گربه و گنجشک و سگ و موش برای نشان دادن کشمکش های قبیله ای و اجتماعی استفاده می کنند. کانونی ترین موضوع داستان این است که انفعال و جهالت مردم عادی این فرصت را به دیکتاتوری خبیث می دهد تا قدرت خود را حفظ کند.

خلاصه داستان
داستان با توصیف شبی شروع می شود که خوکی به نام میجر پیر (Old Major) حیوانات را جمع کرده و از ظلمی که انسان بر حیوانات روا داشته برای آنان سخن می گوید و حیوانات را به شورش علیه انسان دعوت می کند. وی سپس یک سرود قدیمی به نام جانوران انگلستان را به آنان یاد می دهد که بعداً به سرودی انقلابی در بین حیوانات مزرعه تبدیل می شود. پس از چندی حیوانات در پی شورشی مالک مزرعه به نام آقای جونز را از مزرعه بیرون کرده و خود اداره آن را به دست می گیرند.
پس از این انقلاب حیوانی، خوکها (که از هوش بالاتری نسبت به سایر حیوانات برخوردارند) نقش رهبری حیوانات مزرعه را به دست می گیرند. اما پس از چندی در بین خود حیوانات یک سری توطئه و کودتا انجام می گیرد؛ ناپلئون که یکی از دو خوک پرنفوذ مزرعه است با استفاده از سگ های درنده ای که مخفیانه تربیت کرده سنوبال، دیگر خوک پرنفوذ مزرعه را فراری داده و خود به رهبر بلامنازع مزرعه تبدیل می شود. پس از آن سنوبال عامل جونز معرفی شده و تمام اتفاقات بد و خرابکاری هایی که در مزرعه صورت می گیرد به وی یا عوامل او در داخل مزرعه نسبت داده می شود و به فرمان ناپلئون عده زیادی از حیوانات به جرم همکاری با سنوبال توسط سگ ها اعدام می شوند. در ادامه داستان خوک ها به تدریج تمامی قوانین حیوانات را زیر پا می گذارند.
قانون اساسی حیوانات معروف به «هفت فرمان» به تدریج محو و تحریف می شود، خواندن سرود جانوران انگلستان قدغن می گردد، حیوانات با غذای روزانه کم مجبور به کار زیاد می شوند، در حالیکه خوک ها فقط فرمانروایی می کنند و غذای زیادی می خورند و از تمام امکانات رفاهی استفاده می کنند و حتی یادمی گیرند که چطور روی دوپا راه بروند و با انسان ها معامله کنند ...

 

 

کد خبر 4381

 

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید