هدر بالا
امروز: جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ | ۱۹ رمضان ۱۴۴۵ قمری | ۲۹ مارس ۲۰۲۴ میلادی
  1. دیدگاه
دوشنبه, ۰۶ تیر ۱۴۰۱ ۲۳:۲۵
زمان مطالعه: 4 دقیقه

باربارا ووتن؛ یک نام بدون نام
 

باربارا ووتن، نامی برجسته در حوزه های جامعه شناسی و جرم شناسی در بریتانیای پس از جنگ بود. مشارکت‌های او در بحث سیستم‌های زندان، جنایت نوجوانان و وابستگی به مواد مخدر به او نقشی متمایز در سیاست اجتماعی بریتانیا و همچنین نقشی پیشرو در شکل‌دهی جامعه‌شناسی به‌عنوان یک حوزه تحقیقاتی اعطا کرد. انتشارات او شامل علوم اجتماعی و آسیب شناسی اجتماعی (1959) بود که پایه های اجتماعی رفتار ضد اجتماعی را بررسی می کرد و جنایت و قانون کیفری (1964) که سوگیری ها و پیش فرض های حقوق کیفری را در مورد جرایم مجدد و "ذهن مجرمانه" زیر سوال می برد.

اما او همچنین یک نیرو در اقتصاد بود و سوالاتی را مطرح می کرد که هنوز هم پرسیده می شود. او بر اساس شواهد آماری برای سیاست‌های اقتصادی و اجتماعی مبارزه کرد.  او دیدگاه معاصران خود را در مورد بازار به عنوان یک داور بی طرف را زیر سوال برد. با این حال، نام ووتن به سختی در تاریخ این رشته ذکر شده است، علیرغم - یا احتمالاً به این دلیل که - تفکر او جلوتر از زمانش بود و از این رشته انتقادی داشت.

فعالیت های فعلی برای افزایش تنوع و فراگیری در اقتصاد شامل تلاش های قابل توجهی برای برابری زنان با مردان است و کشف تاریخچه آنها می تواند ابزار قدرتمندی برای افزایش آگاهی، انتشار مشارکت و دانش آنها و رساندن صدایی به ناشنیده ها باشد. این زمانی نشان داده می شود که تجربیات ووتن در اقتصاد را بررسی می کنیم.

قبل از ترک این رشته، ووتن با بحث در مورد نقص های روش شناختی اصلی و محدودیت های نظری آن، قصد تغییر آن را داشت. در مرثیه برای اقتصاد (1938)، او این ایده را به چالش کشید که علم اقتصاد فقط به مدیریت منابع کمیاب برای برآوردن نیازهای نامحدود انسانی توجه دارد و تداوم روابط بازار را به عنوان عینی و بهترین راه سازماندهی اجتماعی زیر سوال برد.

دیدگاه ووتن این است که اقتصاد بیش از هر چیز باید مفید باشد و به بهبود اجتماعی توجه کند. این نگرانی ممکن است فراتر از هر بحث فکری و وابسته به یک نظام ارزشی خاص باشد، اما او در کتاب نوحه برای اقتصاد ادعا می کند که مطالعه اقتصاد نباید «با روحیه بی تفاوتی نسبت به زندگی انسان به فایده عملی آن به عنوان وسیله ای برای بهبود شرایط انجام شود.

دیدگاه ووتن این است که اقتصاد بیش از هر چیز باید مفید باشد و به بهبود اجتماعی توجه کند.

جای تعجب نیست که دیدگاه ووتن توسط اقتصاددانان همکارش مورد استقبال قرار نگرفت. 

در اواخر دهه 1930 با علاقه کمتری نسبت به تحولات اقتصاد که در حال فنی تر و نزدیک تر شدن با ریاضیات و آمار بود، ووتن شروع به بررسی موضوع برنامه ریزی اقتصادی در رابطه بین دولت، بازار و سیاست اقتصادی کرد و راه هایی که علوم اجتماعی می تواند برای نیازهای فوری به مردم خدمت کند.

برای ووتن یک سیستم جامع از مقررات رفاهی باید شامل تضمین آزادی های شخصی عملی، ارائه حداقل استانداردهای تغذیه، مسکن، آموزشی و اوقات فراغت باشد. او در عین حال اظهار داشت که باید گسترش نابرابری اقتصادی را محدود کند: «اصول سیاسی خوب باید تغییرات واقعی را در زندگی واقعی مردم بیان کند: در غیر این صورت آنها خاک و خاکستر هستند».

او اغلب بر اهمیت رسیدن به اهداف جمعی اجتماعی، به جای اهداف منزوی فردی که تضاد شدیدی با بسیاری از آنچه که بعداً به حوزه ای به نام اقتصاد عمومی تبدیل می شود، تأکید می کرد.

بین دهه‌های 1930 و 1970، پس از انتصاب‌هایش به‌عنوان رئیس دادگاه اطفال و نوجوانان، قاضی عمومی و به‌عنوان استاد در کالج بدفورد، دانشگاه لندن، ووتن بقیه دوران حرفه‌ای خود را وقف بازاندیشی و تغییر شکل دادن به سیاست‌های اجتماعی، به‌ویژه هدف قرار دادن کار و نابرابری در پرداخت، برخورد قضایی نابرابر با کودکان و نوجوانان و لغو مجازات اعدام کرد.

در جامعه شناسی، ووتن زمینه های بازتر و مناسب تری برای اجرای دیدگاه خود در مورد بهبود منافع مشترک در دانشگاه و سیاست گذاری یافت که کاملاً در تضاد با علم اقتصاد است که او را به دلیل عدم انطباق با روش های مورد انتظار و ایده آل های یک اقتصاددان جدی کنار زده بود. 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کد خبر 12079

 

مطالب مرتبط

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید