هدر بالا
امروز: یکشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۴ | ۱۸ محرّم ۱۴۴۷ قمری | ۱۳ ژوئیه ۲۰۲۵ میلادی
  1. اقتصاد سیاسی
دوشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۴ ۱۹:۳۸
زمان مطالعه: 15 دقیقه
در شرایطی که کشورهای عربی منطقه (مانند امارات، قطر و عربستان سعودی) سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای کاهش وابستگی به نفت از طریق توسعه گردشگری، رویدادهای بین‌المللی و اقتصاد دانش‌بنیان انجام داده‌اند، افزایش تنش نظامی در نزدیکی مرزهایشان می‌تواند این…

مقدمه

در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ مصادف با 23 خرداد 1404 حمله هوایی اسرائیل به تأسیسات هسته‌ای و نظامی ایران، یکی از شدیدترین تنش‌های نظامی سال‌های اخیر در خاورمیانه را رقم زد. این رویداد علاوه بر پیامدهای امنیتی و ژئوپلتیکی، بازتاب گسترده‌ای در رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی داشت و موجی از نگرانی های جدی و واکنش های روانی نسبت به ثبات و امنیت منطقه خلیج فارس را برانگیخت.

در شرایطی که کشورهای عربی منطقه (مانند امارات، قطر و عربستان سعودی) سرمایه‌گذاری گسترده‌ای برای کاهش وابستگی به نفت از طریق توسعه گردشگری، رویدادهای بین‌المللی و اقتصاد دانش‌بنیان انجام داده‌اند، افزایش تنش نظامی در نزدیکی مرزهایشان می‌تواند این سیاست‌ها را با تهدید جدی روبه‌رو کند.

مطابق گزارش گاردین (2025)، بلافاصله پس از حمله، شاخص بورس‌های دوبی و ابوظبی به‌شدت افت کرد و نرخ رزرو هتل‌ها کاهش یافت. همچنین، آژانس‌های مسافرتی اروپایی و آسیایی گزارش دادند که بخشی از سفرهای تابستانی به خلیج فارس لغو شده‌اند.

از سوی دیگر، افزایش پوشش‌های رسانه‌ای درباره احتمال جنگ تمام‌عیار، بر ذهنیت گردشگران و سرمایه‌گذاران تأثیر منفی بر جای گذاشت. در چنین شرایطی، بررسی اثرات روانی و رسانه‌ای این حمله بر بخش‌های حیاتی اقتصاد غیرنفتی، از جمله گردشگری و سرمایه‌گذاری خارجی، ضروری و راهبردی است.

در این مطلب از سایت اتاق 24 به بررسی تأثیر روانی و رسانه‌ای تنش نظامی ایران–اسرائیل بر توریسم و اقتصاد غیرنفتی کشورهای عرب خلیج فارس پرداخته شده و ابعاد مختلف آن مورد بررسی قرار گرفته است.

بازتاب رسانه‌ای حمله اسرائیل به ایران در جهان عرب

حمله ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵ مصادف با 23 خرداد 1404 اسرائیل به تأسیسات نظامی و هسته‌ای ایران، موجی از بازتاب رسانه‌ای را در جهان عرب به همراه داشت. رسانه‌های عربی، از الجزیره (قطر) تا العربیه (عربستان سعودی) و اسکای‌نیوز عربی (امارات)، هر کدام با رویکردهای متفاوت، این واقعه را پوشش دادند و ادبیاتی شکل دادند که به‌طور مستقیم بر درک افکار عمومی از امنیت منطقه تأثیر گذاشت.

نکته کلیدی در این بازتاب‌ها، نقش «مبالغه در خطر» (Risk Amplification) است. پژوهش‌های علوم ارتباطات نشان می‌دهند که رسانه‌ها در مواجهه با بحران‌های نظامی، با برجسته‌سازی ابعاد ترسناک یا نمادین رویدادها، رفتار جمعی را به‌ سمت واکنش‌های هیجانی هدایت می‌کنند. در این مورد نیز، کاربرد عباراتی چون «شروع جنگ منطقه‌ای»، «سایه وحشت» یا «خطر فروپاشی امنیت منطقه» در تیترهای خبری، احساس ناامنی گسترده‌ای را در مخاطبان منطقه‌ای و بین‌المللی ایجاد کرد.

همچنین حضور گسترده تحلیل‌گران نظامی و سیاسی در شبکه‌های تلویزیونی و رسانه‌های اجتماعی، به تقویت روایت‌هایی درباره احتمال درگیری‌های زنجیره‌ای در خلیج فارس منجر شد. تحلیلگران الجزیره هشدار دادند که «در صورت واکنش شدید ایران، دوبی و ابوظبی نیز ممکن است هدف قرار گیرند»؛ موضوعی که حتی اگر واقعیت نداشته باشد، در ساخت ادراک عمومی بویژه در میان سرمایه گذاران و گردشگران نقش کلیدی ایفا می‌کند.

در مجموع، رسانه‌های عربی در بازتاب حمله اسرائیل به ایران، فضای روانی‌ای شکل دادند که به‌طور بالقوه به کاهش اعتماد گردشگران، سرمایه‌گذاران و فعالان اقتصادی منجر شد. این بازتاب‌ها بخش مهمی از چرخه‌ای هستند که بحران نظامی را به بحران اقتصادی تبدیل می‌کنند.

درگیری 2025 ایران و اسرائیل؛ پروژه‌های غیرنفتی و توریسم کشورهای عرب خلیج فارس در خطر؟

ضربه به پروژه‌های اقتصاد غیرنفتی کشورهای عرب خلیج فارس 

حمله اسرائیل به ایران در 23 خرداد 1404 به پروژه‌های بلندپروازانه کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس در حوزه اقتصاد غیرنفتی آسیب وارد کرد.

این کشورها طی یک دهه اخیر، در چارچوب برنامه‌هایی نظیر چشم‌انداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی (Vision 2030)، طرح توسعه اقتصادی قطر 2030 و استراتژی های متنوع اقتصادی امارات، به‌دنبال کاهش وابستگی به نفت از طریق توسعه بخش‌هایی چون گردشگری، فناوری، لجستیک، آموزش عالی و ورزش بوده‌اند. اما تنش‌های ژئوپلیتیکی همچون حمله اسرائیل به ایران، می‌تواند این مسیر را مختل کند.

طبق تحلیل بلومبرگ (Bloomberg, 2025)، پس از این حمله، شاخص اعتماد سرمایه‌گذاران خارجی در منطقه کاهش یافت و برخی پروژه‌های جاری، به‌ویژه آن‌هایی که به جذب سرمایه بین‌المللی وابسته بودند، وارد فاز بازنگری یا تعویق شدند.

به عنوان مثال می‌توان به پروژه نئوم در شمال غرب عربستان اشاره کرد. اگرچه حملات اسرائیل به ایران به طور مستقیم بر پروژه نئوم تأثیر نمی‌گذارد زیرا نئوم یک پروژه داخلی عربستان سعودی است و به روابط سیاسی و نظامی این کشور با اسرائیل مرتبط نیست. با این حال، حملات نظامی و درگیری‌های منطقه‌ای می‌توانند احساس امنیت سرمایه‌گذاران را کاهش دهند از این لحاظ این موضوع ممکن است بر پروژه‌هایی مانند نئوم که نیاز به سرمایه‌گذاری‌های کلان و بلندمدت دارند، تأثیر منفی بگذارد.

مثال دیگر مرکز مالی بین‌المللی دبی (Dubai International Financial Centre - DIFC) است که به‌ عنوان یکی از پیشرفته‌ترین و اثرگذارترین مناطق مالی آزاد در جهان شناخته می‌شود و با هدف تقویت جایگاه دبی به‌ عنوان قطب اقتصادی بین‌المللی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی، در چارچوب راهبردهای کلان اقتصادی امارات متحده عربی راه‌اندازی شده است.

این مرکز، به‌واسطه برخورداری از ویژگی‌هایی همچون چهارچوب حقوقی مستقل، موقعیت جغرافیایی ممتاز و معافیت‌های مالیاتی گسترده و حضور صدها شرکت بین‌المللی در حوزه بانکداری، بیمه، فناوری مالی (FinTech) و حقوقی، نقشی حیاتی در جذب سرمایه‌گذاری خارجی به دبی و کل منطقه خلیج فارس ایفا می‌کند.

حمله اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، اگرچه به‌طور مستقیم دبی را درگیر نکرد، اما بازتاب روانی و رسانه‌ای آن به سرعت بر فضای اقتصادی منطقه و نهادهایی مانند DIFC تأثیر گذاشت. بر اساس گزارش‌های Bloomberg و Financial Times (ژوئن 2025)، پس از حمله، شاخص اطمینان سرمایه‌گذاران در حوزه خلیج فارس به‌طور موقت کاهش یافت و برخی شرکت‌های بین‌المللی مستقر در DIFC روند توسعه یا سرمایه‌گذاری خود را به حالت تعلیق درآوردند یا بازنگری کردند.

در روزهای نخست پس از حمله، حجم معاملات مالی در برخی بخش‌ها کاهش یافت و بازارهای سهام امارات نوسانات منفی را تجربه کردند. این واکنش نشان‌دهنده حساسیت بالا نسبت به تحولات ژئوپلیتیکی است، به‌ویژه در مراکزی مانند DIFC که بخش عمده‌ای از مزیت رقابتی خود را بر پایه ثبات سیاسی و امنیت منطقه‌ای بنا کرده‌اند.

به گزارش Financial Times (ژوئن ۲۰۲۵)، برخی شرکت‌های فناوری که قصد افتتاح شعبه در دوبی یا ریاض را داشتند، تصمیم خود را به تعویق انداختند یا به بررسی جایگزین‌هایی مانند سنگاپور یا استانبول پرداختند. این نشان‌دهنده شکنندگی چشم‌انداز اقتصادی غیرنفتی در برابر نوسانات سیاسی و نظامی منطقه‌ای است، به‌ویژه زمانی که کشورهای خلیج فارس تلاش دارند خود را به‌ عنوان قطب‌های ثبات و فرصت اقتصادی معرفی کنند.

همچنین، رویدادهای جهانی مانند نمایشگاه‌های فرهنگی، همایش‌های بین‌المللی و جشنواره‌های ورزشی که بخش مهمی از تصویر جهانی دوبی و دوحه را شکل می‌دهند، در فضای پس از حمله با کاهش مشارکت یا تعلیق مواجه شدند. برای مثال به گزارش Al Jazeera Sports (2025) برخی تیم‌های اروپایی فوتبال که قرار بود برای اردوی تابستانی به قطر سفر کنند، برنامه خود را تغییر دادند.

در مجموع، این بحران یادآور آن است که پروژه‌های اقتصاد غیرنفتی خلیج فارس-اگرچه بلندپروازانه و آینده‌نگرند-همچنان به شدت وابسته به ثبات ژئوپلیتیکی هستند. بدون تضمین این ثبات، تحقق اهداف کلان توسعه‌ای این کشورها در معرض چالش جدی قرار می‌گیرد.

درگیری 2025 ایران و اسرائیل؛ پروژه‌های غیرنفتی و توریسم کشورهای عرب خلیج فارس در خطر؟

رفتار روانی گردشگران بین‌المللی و منطقه‌ای 

حمله هوایی اسرائیل به ایران در 23 خرداد 1404 بدون آنکه مستقیماً به کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس آسیبی وارد کند، منجر به بروز واکنش‌های روانی قابل‌توجه در میان گردشگران بین‌المللی و منطقه‌ای شد. این واکنش‌ها عمدتاً ناشی از درک روانی از ناامنی منطقه‌ای بود که از طریق رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و تحلیل‌های خبری تشدید شد.

گردشگران بین‌المللی، به‌ویژه از اروپا، شرق آسیا و آمریکای شمالی، در مواجهه با اخبار مربوط به حمله و احتمال گسترش درگیری در خلیج فارس، تمایل به سفر به کشورهای امارات، قطر و بحرین را کاهش دادند.

مطابق مدل‌های نظری مانند نظریه «درک خطر» (Risk Perception Theory) و «رفتار اجتنابی گردشگران» (Fuchs & Reichel, 2011)، احساس ترس-حتی در نبود خطر مستقیم-عامل مؤثری در تصمیم‌گیری گردشگران است.

بسیاری از گردشگران غیرمنطقه‌ای، به‌ویژه کسانی که آشنایی نزدیکی با جغرافیای سیاسی خاورمیانه ندارند، معمولاً منطقه را به‌صورت یک کل ناپایدار تصور می‌کنند. از این‌رو، حتی تنش در ایران می‌تواند دوبی یا دوحه را به‌عنوان مقصد "خطرناک" در ذهن مخاطب ثبت کند.

در سوی دیگر، گردشگران منطقه‌ای (از کشورهای عربی چون کویت، عمان، و عربستان سعودی) واکنش متفاوتی نشان دادند. طبق داده‌های Gulf News و Khaleej Times، گرچه بخشی از سفرهای خانوادگی تابستانی لغو شد، اما میزان کاهش سفرهای منطقه‌ای بسیار محدودتر از کاهش سفرهای بین‌المللی بود. این تفاوت ناشی از آشنایی بیشتر شهروندان منطقه با واقعیت سیاسی-امنیتی خلیج فارس، و نیز اعتماد نسبی آن‌ها به زیرساخت‌های امنیتی دولت‌های میزبان است.

در مجموع، رفتار روانی گردشگران در واکنش به بحران‌های ژئوپلیتیکی، نشانگر آن است که درک مخاطره نه‌ تنها تابع واقعیت عینی، بلکه محصول روایت‌های رسانه‌ای و ادراک عمومی از ثبات است. این مسأله لزوم به‌کارگیری راهبردهای ارتباطی و روانی مؤثر در صنعت گردشگری خلیج فارس را بیش از پیش آشکار می‌سازد.

واکنش اولیه بازارهای گردشگری خلیج فارس به حمله اسرائیل به ایران

حمله اسرائیل به ایران در 23 خرداد 1404 واکنش فوری و قابل‌توجهی در بازارهای گردشگری کشورهای عرب خلیج فارس، به‌ویژه امارات متحده عربی، قطر، و عمان به‌همراه داشت. این کشورها در دهه اخیر سرمایه‌گذاری‌های عظیمی برای توسعه گردشگری انجام داده‌اند و بخشی از استراتژی‌های بلندمدت آن‌ها برای کاهش وابستگی به نفت، متکی به جذب گردشگر و رویدادهای بین‌المللی است. با این حال، حمله نظامی در مجاورت جغرافیایی آنان باعث بروز واکنش روانی منفی در بازار شد.

براساس گزارش Gulf News و Bloomberg (ژوئن ۲۰۲۵)، ظرف ۷۲ ساعت پس از حمله، نرخ کنسلی رزرو هتل‌ها در دبی حدود ۱۸٪ افزایش یافت. شرکت‌های گردشگری بزرگ مانند Emirates Holidays و Qatar Airways Holidays نیز با کاهش ناگهانی تقاضا برای سفر به منطقه مواجه شدند. برخی آژانس‌های بین‌المللی در اروپا و آسیا سفر به دوبی، ابوظبی و دوحه را تا اطلاع ثانوی از لیست مقصدهای پیشنهادی خود حذف کردند.

یکی از دلایل اصلی این واکنش، درک روانی از ناامنی منطقه‌ای است، حتی اگر کشور مقصد مستقیماً درگیر نزاع نظامی نباشد. گردشگر معمولی، به‌ویژه از کشورهای غربی و شرق آسیا، نسبت به ریسک‌های ژئوپلتیکی در خاورمیانه حساس است. همین حساسیت، باعث شد خبر حمله اسرائیل به ایران در فضای رسانه‌ای جهانی، به‌گونه‌ای بازتاب یابد که امنیت مقاصد گردشگری حوزه خلیج نیز زیر سؤال برود.

واکنش فوری بازار گردشگری به چنین بحران‌هایی نشان می‌دهد که ثبات ادراکی و روانی، حتی بیش از ثبات واقعی امنیتی، در تداوم موفقیت پروژه‌های گردشگری خلیج فارس نقش دارد. بازسازی اعتماد پس از هر گونه تنش نظامی نیازمند اقدامات ارتباطی فعال، تضمین‌های امنیتی و مدیریت حرفه‌ای رسانه‌ای از سوی دولت‌ها و نهادهای گردشگری است.

درگیری 2025 ایران و اسرائیل؛ پروژه‌های غیرنفتی و توریسم کشورهای عرب خلیج فارس در خطر؟

تلاش‌های بازیابی اعتماد: واکنش دولت‌ها 

پس از حمله نظامی اسرائیل به ایران در ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، کشورهای عرب حوزه خلیج فارس با چالشی جدی در حفظ تصویر امنیت، ثبات و فرصت اقتصادی خود روبه‌رو شدند. با توجه به تأثیر روانی این واقعه بر گردشگران، سرمایه‌گذاران و بازارهای مالی، دولت‌های امارات، قطر، عربستان سعودی و عمان مجموعه‌ای از اقدامات سیاسی، رسانه‌ای و اقتصادی را برای بازسازی اعتماد بین‌المللی در پیش گرفتند.

یکی از نخستین اقدامات، انتشار بیانیه‌های رسمی از سوی مقامات ارشد این کشورها بود. وزارت امور خارجه امارات در بیانیه‌ای که توسط خبرگزاری رسمی WAM منتشر شد، بر «ثبات کامل امنیت داخلی» و «تداوم فعالیت‌های اقتصادی و گردشگری» تأکید کرد و خواستار خویشتنداری طرفین درگیر شد. مشابه این موضع در بیانیه‌های رسمی عربستان و قطر نیز تکرار شد. این موضع‌گیری‌ها با هدف آرام‌سازی فضای رسانه‌ای و نشان دادن کنترل شرایط انجام شد.

دولت‌ها همچنین از رسانه‌های داخلی و بین‌المللی برای مدیریت افکار عمومی استفاده کردند. شبکه‌هایی مانند Sky News Arabia و Al Arabiya، به‌صورت هماهنگ با مواضع دولت‌ها، تلاش کردند فضای روانی را از تهدید جنگ فراگیر به «حادثه‌ای موضعی و محدود» بازتعریف کنند. به‌علاوه، مقامات گردشگری در امارات و قطر در مصاحبه‌هایی با رسانه‌های غربی مانند CNN و Bloomberg، به امنیت زیرساخت‌های گردشگری، وجود سامانه‌های دفاعی و استمرار خدمات عادی تأکید کردند.

از سوی دیگر، دولت‌ها در حوزه عملیاتی و اقتصادی نیز گام‌هایی برداشتند. امارات با اعطای بسته‌های تشویقی به آژانس‌های گردشگری اروپایی، تخفیف‌های ویژه‌ای برای سفرهای تابستانی اعلام کرد. بر مبنای گزارش Arab News عربستان نیز برای سرمایه‌گذاران خارجی ضمانت‌های حقوقی ویژه‌ای صادر کرد تا نشان دهد پروژه‌هایی مانند نئوم از تحولات منطقه‌ای سیاسی و امنیتی منطقه تأثیر نمی‌پذیرند. قطر نیز رویدادهای فرهنگی برنامه‌ریزی‌شده در دوحه را با قوت بیشتری تبلیغ کرد تا اعتماد عمومی را بازسازی کند.

در مجموع، دولت‌های خلیج فارس با تلفیق اقدامات رسانه‌ای، دیپلماتیک و اقتصادی تلاش کردند تا آسیب‌های ناشی از بحران را مدیریت و تصویر بین‌المللی خود را حفظ کنند. موفقیت نسبی آن‌ها در این زمینه نشان می‌دهد که اعتماد بین‌المللی نه‌ تنها از مسیر امنیت فیزیکی، بلکه از طریق مدیریت مؤثر افکار عمومی و واکنش سریع راهبردی حاصل می‌شود.

نتیجه‌گیری

بحران‌های ژئوپلیتیکی، همچون حمله اسرائیل به ایران در 23 خرداد 1404 نشان‌دهنده وابستگی عمیق کشورهای عرب خلیج فارس به ثبات منطقه‌ای برای حفظ و توسعه اقتصاد غیرنفتی و گردشگری است.

این واقعه، که تهدیدی مستقیم برای امنیت داخلی این کشورها نبود، تأثیری روانی گسترده بر ادراک جهانی از امنیت منطقه‌ای داشت. در نتیجه، حوزه‌های کلیدی مانند گردشگری، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و برگزاری رویدادهای بین‌المللی، آسیب‌پذیری خود را در برابر تحولات ناگهانی نشان دادند.

اولین تأثیرات روانی این حمله در رفتار گردشگران و سرمایه‌گذاران مشهود بود؛ کاهش رزرو سفرها، لغو برخی رویدادها، و تعویق تصمیمات سرمایه‌گذاری به‌وضوح نمایانگر حساسیت اعتماد بین‌المللی به تنش‌های منطقه‌ای بود. نقش رسانه‌ها در تشدید این فضای روانی نیز حائز اهمیت است. انتشار گسترده اخبار مربوط به حمله و تحلیل‌های دامن‌زننده به ترس از بی‌ثباتی، موجب گسترش نگرانی‌ها در میان گردشگران و فعالان اقتصادی شد.

در واکنش، دولت‌های خلیج فارس تلاش کردند تا با استفاده از ابزارهای دیپلماتیک، رسانه‌ای، و اقتصادی، اعتماد از دست‌رفته را بازیابی کنند. ارائه تضمین‌های امنیتی، برگزاری رویدادهای بین‌المللی، و بسته‌های تشویقی برای گردشگری و سرمایه‌گذاری از جمله اقداماتی بود که به کاهش اثرات منفی کمک کرد. این رویکرد، اگرچه بخشی از آسیب‌ها را جبران کرد، اما نشان داد که کشورهای خلیج فارس هنوز نیازمند راهبردهای مؤثرتری برای تقویت تاب‌آوری اقتصادی خود در برابر تنش‌های خارجی هستند.

در نهایت، این بحران تأکیدی دوباره بر اهمیت مدیریت ادراکی و روانی در اقتصادهای وابسته به ثبات است. برای کاهش آسیب‌پذیری‌های آینده، این کشورها باید علاوه بر تنوع‌بخشی به منابع اقتصادی، سامانه‌های پیشرفته‌ای برای مدیریت بحران و کنترل روایت‌های رسانه‌ای جهانی ایجاد کنند. این اقدامات می‌تواند نقشی حیاتی در تضمین پایداری اقتصاد غیرنفتی و تداوم رشد در مسیر توسعه‌ای آن‌ها داشته باشد.

 

کد خبر 14242

 

مطالب مرتبط

دیدگاه ها

شما هم می توانید نظرات خود را ثبت کنید



کد امنیتی کد جدید