مقدمه
جنگ تجاری آمریکا و چین که از سال 2018 با تصمیم دولت ترامپ برای اعمال تعرفههای سنگین بر واردات کالاهای چینی آغاز شد، یکی از پرتنشترین رویدادهای اقتصادی قرن ۲۱ به شمار میرود.
ایالات متحده با هدف کاهش کسری تجاری، حمایت از تولیدکنندگان داخلی و مقابله با آنچه رفتارهای تجاری ناعادلانه چین مینامید، اقدام به اعمال تعرفه بر صدها میلیارد دلار کالای وارداتی از چین کرد. چین نیز در واکنش، اقدامات متقابل تجاری در پیش گرفت.
این منازعه دو جانبه به سرعت به یک بحران چند جانبه در اقتصاد جهانی تبدیل شد، زیرا بسیاری از شرکتها و کشورها به طور مستقیم یا غیرمستقیم در زنجیره تأمین جهانی میان این دو قدرت اقتصادی نقش داشتند.
با توجه به جایگاه چین بهعنوان مرکز تولید جهان و نقش ایالات متحده بهعنوان بزرگترین بازار مصرف، اختلال در روابط تجاری آنها تأثیرات گستردهای بر جریان جهانی کالا، سرمایه و فناوری گذاشت و بنگاههای بینالمللی ناچار شدند استراتژیهای تأمین و تولید خود را بازنگری کنند. این مقاله از سایت اتاق 24 به بررسی اثرات این جنگ تجاری چین و آمریکا بر زنجیره تأمین جهانی و پیامدهای آن بر ساختار آینده تجارت بینالملل میپردازد.
پیشزمینه جنگ تجاری آمریکا و چین
روابط تجاری میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین طی چند دهه گذشته، همواره ترکیبی از همکاری اقتصادی و رقابت ژئوپلیتیکی بوده است.
با ورود چین به سازمان تجارت جهانی (WTO) در سال 2001، صادرات این کشور به سرعت افزایش یافت و چین به عنوان کارخانه جهان تثبیت شد. ایالات متحده نیز به عنوان واردکننده اصلی کالاهای چینی، از زنجیره تأمین ارزان و گسترده بهرهمند شد، اما همزمان با رشد فزاینده کسری تجاری آمریکا در برابر چین، نارضایتیها در سطوح سیاسی و اقتصادی این کشور افزایش یافت.
در سال 2018، دولت دونالد ترامپ سیاستی تهاجمی علیه چین در پیش گرفت و مجموعهای از تعرفههای سنگین بر واردات کالاهای چینی اعمال کرد. این تصمیم مبتنی بر چند استدلال کلیدی بود:
1- کسری تجاری گسترده با چین که در برخی سالها به بیش از 400 میلیارد دلار رسید.
2- انتقال اجباری فناوری از شرکتهای آمریکایی به چینیها بهعنوان پیششرط فعالیت در چین.
3- نقض حقوق مالکیت فکری توسط برخی شرکتهای چینی.
4- یارانههای دولتی غیرمنصفانه به صنایع داخلی چین که رقابت بینالمللی را مخدوش میکرد
جزئیات تقریبی تعرفهها در این دوره:
- حدود ۵۰ میلیارد دلار تعرفه ۲۵٪ در ژوئن ۲۰۱۸
- حدود ۳۴ میلیارد دلار تعرفه ۲۵٪ در ژوئیه ۲۰۱۸
- حدود ۲۰۰ میلیارد دلار تعرفه ۱۰ تا ۲۵٪ از سپتامبر ۲۰۱۸ به بعد
- حدود ۱۶ میلیارد دلار تعرفه ۲۵٪ در اوت ۲۰۱۸
و سپس در سالهای بعد، مرحلهای دیگر از تعرفهها به ارزش حدود ۲۵۰ میلیارد دلار کالا اضافه شد که مجموع تعرفههای وضعشده بر کالاهای چینی را به حدود ۵۵۰ میلیارد دلار رساند.
بر اساس معتبرترین و بهروزترین منابع اقتصادی و سازمانهای تحقیقاتی مثل PIIE (موسسه مطالعات بینالمللی پولی) و گزارشهای رسمی دولت آمریکا، مجموع ارزش کالاهای چینی که تحت تعرفههای دوره اول ریاستجمهوری ترامپ قرار گرفتند، تقریباً ۳۶۰ میلیارد دلار است. البته اعداد بزرگتر مثل ۵۵۰ میلیارد دلار نیز ذکر می گردد که معمولاً شامل کالاهای اضافه یا برآوردهای کلیتر هستند که بعضا همه مراحل و کالاهای مرتبط را شامل میشوند، اما ۳۶۰ میلیارد دلار عددی است که به طور گسترده به عنوان مقدار اصلی تعرفههای اعمالشده در دور اول ریاست جمهوری ترامپ مورد استناد قرار میگیرد.
در پاسخ، چین نیز به صورت مرحلهای بر کالاهای آمریکایی تعرفه وضع کرد، به واردات از کشورهای دیگر روی آورد، و حتی برخی محصولات کشاورزی ایالات متحده (مانند سویا) را هدف تحریم غیررسمی قرار داد. این اقدامها به شدت بخشهایی از اقتصاد آمریکا، بهویژه کشاورزان و تولیدکنندگان صنعتی را تحت فشار قرار داد.
تشدید تنش ها ها باعث بیثباتی در بازارهای جهانی، کاهش سرمایهگذاری بینالمللی، و اختلال در زنجیرههای تأمین شد. تحلیلگران معتقدند که این جنگ تجاری، صرفاً یک اختلاف اقتصادی نبود، بلکه تجلی یک رقابت راهبردی بلندمدت بر سر رهبری تکنولوژیک و صنعتی در قرن ۲۱ میان دو قدرت بزرگ جهان بود.
زنجیره تأمین جهانی: تعریف و اهمیت آن
زنجیره تأمین خیر، گسترش تجارت آزاد، توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات، کاهش هزینههای حمل و نقل و جهانیسازی بازارها باعث شکلگیری زنجیرههای تأمین جهانی بسیار گسترده و پیچیده شد. کشورهایی مانند چین، ویتنام، بنگلادش و مکزیک به قطبهای تولید در این زنجیرهها تبدیل شدند، در حالی که شرکتهای آمریکایی، اروپایی و ژاپنی طراحی، برند و فروش نهایی را در اختیار داشتند.
اهمیت زنجیره تأمین جهانی نه تنها در بهرهوری و کاهش هزینههای تولید است، بلکه در ایجاد وابستگی متقابل اقتصادی بین کشورها نیز نقش دارد. این وابستگی میتواند عاملی برای صلح و همکاری اقتصادی باشد، اما در شرایط بحرانی مانند جنگ تجاری یا پاندمی کرونا، به منبع آسیبپذیری نیز تبدیل میشود.
گزارشهای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول تأکید دارند که اختلال در زنجیرههای تأمین، حتی در یک بخش یا کشور، میتواند اثر موجی گستردهای بر سایر کشورها و صنایع داشته باشد. از این رو، درک ساز و کار زنجیره تأمین جهانی، برای تحلیل پیامدهای جنگ تجاری آمریکا و چین، کاملاً ضروری است.
اثرات مستقیم جنگ تجاری بر زنجیره تأمین جهانی
جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین تأثیرات فوری و قابل توجهی بر عملکرد و پایداری زنجیره تأمین جهانی بر جای گذاشت. این تأثیرات در سطوح مختلف تولید، لجستیک، قیمتگذاری، و سرمایهگذاری قابل مشاهده بود. با اعمال تعرفههای سنگین از سوی آمریکا بر بیش از 360 میلیارد دلار کالای چینی و واکنش متقابل چین بر واردات آمریکا، مسیرهای سنتی تأمین کالا و مواد اولیه در بسیاری از صنایع جهانی دچار اختلال شد.
افزایش هزینههای تولید و واردات
نخستین و بارزترین اثر جنگ تجاری، افزایش هزینه تمام شده کالاها برای شرکتهای چندملیتی بود. به عنوان نمونه، گزارش بانک جهانی (2019) نشان میدهد که افزایش تعرفهها منجر به افزایش میانگین قیمت واردات آمریکاییها از چین تا 10 درصد شد. شرکتهای آمریکایی که وابسته به قطعات الکترونیکی، ماشینآلات یا مواد اولیه وارداتی از چین بودند، یا ناگزیر به پرداخت هزینه بیشتر شدند یا مجبور به یافتن تأمینکنندگان جدید گردیدند که خود مستلزم صرف زمان و سرمایهگذاری جدید بود.
اختلال در تولید و زمانبندی زنجیره تأمین
تعرفهها و عدم اطمینان سیاسی باعث اختلال در نظم زمانی زنجیره تأمین جهانی شد. بسیاری از شرکتها مجبور شدند موجودی انبار را افزایش دهند تا از ریسک تأخیرات احتمالی در واردات جلوگیری کنند، که در تضاد با مدل کارآمد «تولید به موقع» بود. تحقیقات McKinsey (2020) نشان داد که حدود 75٪ از شرکتهای بینالمللی در سال اول جنگ تجاری، بازبینی در ساختار تأمین و لجستیک خود را آغاز کردند.
انتقال پایگاههای تولید
در پاسخ به تنشهای تجاری، برخی شرکتها سیاست «China+1» را اتخاذ کردند؛ به این معنا که علاوه بر چین، به دنبال راهاندازی خطوط تولید در کشورهای جایگزین نظیر ویتنام، مالزی، هند و مکزیک بودند. گزارش OECD (2021) نشان میدهد که سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) به ویتنام در سالهای 2019 و 2020 افزایش قابل توجهی یافت، تا حدی به دلیل انتقال خطوط تولید از چین توسط شرکتهای آمریکایی و ژاپنی.
تغییر ساختار زنجیره تأمین
در نتیجه این بحران، ساختار سنتی زنجیره تأمین جهانی که عمدتاً متمرکز بر تولید ارزان در شرق آسیا بود، به سمت الگوهای جدیدی از تولید منطقهای و متنوعتر حرکت کرد. شرکتها به دلایل اقتصادی و سیاسی بهدنبال کوتاهسازی زنجیره تأمین، افزایش شفافیت و انعطافپذیری بیشتر رفتند. برخی کشورها نیز سیاستهای حمایتی برای بازگرداندن تولیدات استراتژیک به داخل را در پیش گرفتند، بهویژه در بخشهایی مانند دارو، تجهیزات پزشکی و نیمهرساناها.
افزایش نااطمینانی در سرمایهگذاری
نااطمینانی ناشی از نوسانات تعرفهای و پیشبینیناپذیری رفتار تجاری دولتها، موجب کاهش سرمایهگذاری میانمدت در برخی بخشها شد. مطالعهای از صندوق بین المللی پول (2020) نشان داد که در سال اول جنگ تجاری، سرمایهگذاری خصوصی در بخش تولیدی آمریکا و چین نسبت به روند تاریخی خود کاهش یافت، که نشاندهنده اثر بازدارنده این جنگ بر چشمانداز رشد صنعتی است.
بهطور کلی، جنگ تجاری آمریکا و چین به عنوان یک شوک بزرگ ژئو-اقتصادی، محدودیتهای زنجیره تأمین جهانی را آشکار کرد و فرآیند باز طراحی ساختار تأمین جهانی را آغاز نمود؛ فرآیندی که هنوز هم در حال تحول است.
پیامدهای بلندمدت برای اقتصاد جهانی
جنگ تجاری میان آمریکا و چین، فراتر از پیامدهای فوری مانند افزایش قیمتها یا اختلال در زنجیره تأمین، دارای آثار بلندمدت و ساختاری بر اقتصاد جهانی است که به مرور خود را در سیاستگذاری، جهتگیری تولید، و الگوهای سرمایهگذاری نشان میدهد.
نخستین پیامد بلندمدت، تضعیف روند جهانیسازی اقتصادی است. بر اساس نتایج گزارش World Economic Outlook در اکتبر ۲۰۱۹ صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده است که رشد اقتصادی جهانی در سال ۲۰۱۹ به ۳٪ کاهش یابد که کمترین میزان از زمان بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ است. این کاهش رشد به دلیل تشدید تنشهای تجاری، به ویژه جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین، افزایش تعرفهها و عدم قطعیتهای تجاری جهانی است.
همچنین، در این گزارش تأکید شده است که این تنشها موجب کاهش اعتماد تجاری، کاهش سرمایهگذاری و اختلال در زنجیرههای تأمین جهانی شدهاند.
دوم، رقابت تجاری میان دو قدرت بزرگ، زمینه را برای قطبی شدن اقتصاد جهانی فراهم کرده است. کشورها ناگزیر به انتخاب بین بلوکهای اقتصادی شرق (به رهبری چین) و غرب (به رهبری آمریکا) میشوند، که بر نحوه سرمایهگذاری، انتخاب فناوری و حتی سیاستهای ارزی و گمرکی اثر میگذارد. این پدیده به ویژه در حوزه فناوریهای پیشرفته مانند نیمهرساناها، 5G و هوش مصنوعی کاملاً مشهود است.
در نهایت، افزایش بیثباتی تجاری موجب کاهش انگیزه سرمایهگذاری بلندمدت در صنایع فرامرزی شده است. بانک جهانی (2020) گزارش میدهد که در فضای نامطمئن، شرکتها تمایل بیشتری به انبار کردن نقدینگی و کاهش پروژههای توسعهای نشان دادهاند، که این امر میتواند بر رشد اقتصادی جهانی اثر منفی پایداری داشته باشد.
نتیجهگیری
جنگ تجاری میان آمریکا و چین نه تنها به عنوان یک منازعه اقتصادی، بلکه به مثابه یک شوک ژئوپلیتیکی بزرگ، تأثیرات گسترده و پایدار بر زنجیره تأمین جهانی داشته است. اعمال تعرفههای متقابل باعث افزایش هزینههای تولید و واردات، اختلال در زمانبندی زنجیره تأمین، و تغییر استراتژیهای شرکتهای چندملیتی شده است.
بسیاری از بنگاهها ناچار به بازنگری در ساختار تأمین خود، افزایش موجودی انبار، و جستجوی بازارها و تأمینکنندگان جایگزین شدند. این تغییرات موجب شد زنجیرههای تأمین که پیشتر به شدت متمرکز بر چین بودند، به سمت تنوع و منطقهای شدن حرکت کنند.
از سوی دیگر، این جنگ تجاری روند جهانیسازی را تحت تأثیر قرار داده و به نوعی باعث قطبیشدن اقتصاد جهانی شده است؛ به طوری که کشورها به تدریج بین بلوکهای اقتصادی آمریکا و چین در حال انتخاب مسیر هستند.
همچنین، نااطمینانی ایجاد شده در بازارهای جهانی موجب کاهش سرمایهگذاریهای بلندمدت و افزایش ریسکهای اقتصادی شده است. به این ترتیب، جنگ تجاری آمریکا و چین ساختار و عملکرد زنجیره تأمین جهانی را دستخوش تغییرات اساسی کرده که پیامدهای آن در سالهای آینده همچنان قابل مشاهده خواهد بود. در نهایت، این شرایط ضرورت دارد شرکتها و سیاستگذاران به دنبال افزایش انعطافپذیری و امنیت در زنجیره تأمینهای خود باشند.