تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین فاجعه بار بوده است. این امر منجر به از دست دادن ده ها هزار جان گرانبها، آواره شدن میلیون ها نفر، و تخریب خانه های بی شمار، ساختمان های غیرنظامی و زیرساخت ها شده است.
این امر همچنین جایگاه اخلاقی و استراتژیک روسیه را در جهان آشکار کرده است، زیرا آشکار شده است که ارتش روسیه واقعاً تا چه حد آماده است و قدرت اقتصادی روسیه چقدر اغراق آمیز بوده است.
جنگ برای بقیه جهان نیز فاجعه بار بوده است. نه تنها بازارهای انرژی را بیثبات کرده، به تورم دامن زده و عرضه مواد غذایی و کالاها را مختل کرده است، بلکه وضعیت بد جهان را آشکار و تشدید کرده، گسترش سلاحهای هستهای را تسریع کرده، به مسابقه تسلیحاتی دامن زده، سازمان ملل را فلج کرده و حقوق، همکاری چندجانبه و کمک های بشردوستانه بینالمللی را تضعیف کرده است.
مداخله روسیه در امور اوکراین در سال 2014 با الحاق اجباری شبه جزیره کریمه اوکراین توسط مسکو و تحریک آن به درگیری در منطقه دونباس تشدید شد. شکست قدرت های اروپایی در دستیابی به یک راه حل دیپلماتیک در سال های بعد، همراه با فشار ایالات متحده برای گسترش ناتو به سمت شرق، منجر به بدترین و ابتدایی ترین تلاش برای حل یک درگیری شد: یک جنگ انتخابی.
این جنگ باعث شده است که تمام دنیا احساس ناامنی بیشتری کنند و مانند دیگر جنگ های انتخابی قبل از خود، محدودیت ها و شکست آشکار نظام بین الملل را آشکار کرده است.
نظمهای جهانی دوقطبی، تکقطبی و اکنون چندقطبی نشان دادهاند که وقتی پای قدرتهای جهانی به میان میآید، در جریان درگیریهای ژئوپلیتیکی هیچ امیدی به قوانین بینالمللی یا توافقهای بینالمللی نمیتوان داشت.
این یک سیستم جهانی تقلبی است که از قدرتمندان در برابر ناتوانان حمایت می کند - سیستمی که به احتمال زیاد منجر به این خواهد شد که کشورهای بیشتری برای دفاع از خود به دنبال یک بازدارنده هسته ای باشند. جای تعجب نیست، بسیاری بر این باورند که اوکراین ساده لوح بود که در سال 1994، در ازای تضمین های بین المللی، از جمله تضمین های امنیتی روسیه و آمریکا، تحت تفاهم نامه بوداپست، از سلاح های هسته ای خود در دوران شوروی صرف نظر کرد.
کشورهای بیشتری ممکن است راه پاکستان، هند، کره شمالی و اسرائیل را با هسته ای شدن و زیر پا گذاشتن تلاش های منع اشاعه، دنبال کنند. امنیت بینالمللی با درخواست جنگ هستهای روسیه، لغو معاهدات هستهای و مدرنسازی مخفیانه تسلیحات هستهای ایالات متحده که در پنج کشور ناتو مستقر شدهاند، تحت فشار قرار گرفته است.
غرب نیز وارد یک مسابقه تسلیحاتی می شود. در ژانویه، ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو، بیانیهای ارائه کرد و گفت: «سلاحها – در واقع – راه صلح هستند».
کشورهای اروپایی، بزرگ و کوچک، هزینههای نظامی خود را افزایش میدهند، از جمله آلمان که از زمان شکست خود در جنگ جهانی دوم از رقابت تسلیحاتی دور مانده بود. سال گذشته، برلین اعلام کرد که یک صندوق نظامی 113 میلیارد دلاری ایجاد می کند.
روسیه همچنین بودجه دفاعی 2023 را حدود 84 میلیارد دلار برنامه ریزی کرده است که 40 درصد بیشتر از بودجه پیش بینی شده در سال 2021 است. مطمئناً، این تنها 10 درصد از هزینه ای است که ایالات متحده در سال 2023 برای ارتش خود هزینه خواهد کرد.
چین که از رویدادهای اروپا و لفاظیهای خصمانه غرب نگران شده است، با افزایش هزینههای نظامی به مسابقه تسلیحاتی پیوسته است - بزرگترین آن تا به حال به صورت مطلق، که باعث هزینههای نظامی بیشتر همسایگانش شده است.
مسابقه تسلیحاتی جدید خبر بسیار خوبی برای صنعت جنگ است که مانند قبل شکوفا شده است. از سال 2014، مخارج نظامی جهان هر سال افزایش یافته است و به بالاترین رقم تاریخ 2.1 تریلیون دلار در سال 2021 رسیده است.
نیازی به گفتن نیست که چنین افزایشی در هزینههای نظامی مستلزم کاهش سایر هزینههای عمومی - عمدتاً در تامین اجتماعی، آموزش و مراقبتهای بهداشتی - است که به نفع عمومی نیست.
گستره جنگ افروزی جهانی در کنفرانس امنیتی مونیخ امسال که به تازگی به پایان رسید آشکار شد. در حالی که استولتنبرگ به غرب نسبت به انجام همان اشتباهی که با روسیه انجام داد با چین هشدار داد، رهبران غربی بر تعهد خود به جنگ تأکید کردند و سالن کنفرانس را به اتاق جنگ تبدیل کردند - لعنت بر دیپلماسی.
این خبر بدی برای یک سیستم بینالمللی بیثبات و برای امنیت شکننده قاره اروپا و آسیا است. جنگ به جنگ بیشتر دامن می زند و در این فرآیند زبان، فرهنگ و روابط بین الملل را با تقویت چرخه جنون فاسد می کند. «ما تا آخر میجنگیم»، «تا زمانی که طول بکشد» و «همه گزینهها روی میز هستند» به شعارهای دستگاه امنیتی غربی تبدیل شدهاند که به نظر میرسد عواقب آن را نادیده میگیرند.
این همه جنون نشان می دهد که رهبری آمریکا - به عنوان مثال قدرتش - چقدر برای جهان فاجعه بار بوده است. اصرار این کشور از سال 2008 بر گسترش اتحاد ناتو تا مرزهای روسیه و "ترویج دموکراسی" آن در منطقه مهمترین بهانه برای تهاجم روسیه بود.
به همین ترتیب، تجاوز نظامی آن، به ویژه تهاجم آن به عراق با یک ادعای واهی، یک عامل بی ثبات کننده در سراسر جهان بوده است. ایالات متحده، همراه با روسیه، صادرکننده پیشرو تسلیحات، از جمله به برخی از فقیرترین کشورها و بدترین رژیمهای جهان بوده است، و با بزرگترین ناقضان حقوق بشر در خاورمیانه به توافقات امنیتی فاوستی دست یافته است، در حالی که ریاکارانه از مبارزه جهانی برای دموکراسی و حقوق بشر دفاع میکند.
جای تعجب نیست که پس از تهاجم خود به عراق، محکومیت ایالات متحده در مورد حمله روسیه به اوکراین برای بسیاری از جهان پوچ است. به همین ترتیب، به رسمیت شناختن الحاق غیرقانونی اسرائیل به سرزمینهای اشغالی فلسطین و سوریه، محکومیت الحاق سرزمین اوکراین به روسیه را تضعیف کرده است.
بدبینی در عرصه بین المللی مسری است و بدبینی ابرقدرت ها مانند طاعون سرایت کرده و به گوشه و کنار جهان رسیده است. ریاکاری قدرت های جهانی چندجانبه گرایی و همکاری را در شرایط اضطراری بهداشتی و بشردوستانه جهانی تضعیف و بسیاری از جهان را در این روند بیگانه کرده است.
جای تعجب نیست که کشورهای جنوب جهانی به دنبال منافع خود هستند و علیرغم فشار ایالات متحده برای تعامل، تا حد زیادی در مورد جنگ روسیه در اوکراین بی طرف مانده اند. در حالی که برخی از کشورهای غربی در محکومیت تهاجم روسیه در سازمان ملل، متحد شده اند، اکثر آنها دستی در حمایت از کیف دراز نکرده و روابط خود را با مسکو حفظ کرده یا حتی تقویت کرده اند.
رهبران خارج از مدار غرب عموماً ترکیبی شده اند و از ماندن در یک اردو امتناع می ورزند و بیشتر به دنبال حفظ منافع خود هستند و از روابط با واشنگتن، مسکو و پکن استفاده می کنند. رژیمهای استبدادی – که از رفتار نادرست قدرتهای جهانی الهام گرفته و جسور شدهاند – بدون در نظر گرفتن منافع عمومی یا هرگونه ملاحظات اخلاقی، عمومی یا جهانی، برای حفظ منافع محدود خود اقدام میکنند.
اگرچه ما به عنوان یک تمدن بشری گام های بزرگی رو به جلو برداشته ایم که به نسل های سالم تر، غنی تر و تحصیل کرده تر منجر شده است، به نظر میرسد که اگر نه معتاد اما جذب درگیریهای مخربی شده ایم که میتواند نسل ها را به عقب برگرداند.
تاریخ به ما می آموزد که قدرت های بزرگ به دلیل جنگ های بی پروا دچار زوال یا نابود می شوند، اما فایده ای نداشت. برای دههها، روسیه و آمریکا راه یکدیگر را دنبال کردهاند و جنگهایی را انجام دادهاند که جز با تحقیر و ویرانی عظیم نتوانستهاند به پایان برسانند.
و بعد افسوس که اوکراین آمد. واقعا احمقانه...